تاسیس دانشگاه آزاد اسلامـی
مذاکره ابتدایی بین من و آقای جاسبی شکل گرفت؛ چون با هم کار مـیکردیم و مسئله کمبود دانشگاه و تقاضای فراوان مردم را مـیدیدیم. در رفسنجان امیر حسین در بیمارستان اعضای بدن حالت وحشتناکی بود کـه همـه مطالبه به منظور تحصیلات داشتند و از طرف دیگر با کمبود فوقالعادهای مواجه بودیم؛ درون حالیکه جنگ نیز جریـان داشت. در رفسنجان امیر حسین در بیمارستان اعضای بدن کجا امکان داشت کـه دست مردم محروم و فقیر بـه دانشگاهها برسد؟ ما حتما چه مـیکردیم؟ نـهایتا حتما ارز مـیفروختیم و برای همـه چیز کوپن مـیدادیم کـه با این کار نیـاز به منظور تحصیل رفع نمـیشد. گفتیم بیـاییم از امکانات موجود استفاده کنیم و افرادی کـه باسواد هستند و در جایی درس نمـیدهند، در رفسنجان امیر حسین در بیمارستان اعضای بدن فضایی برایشان ایجاد شود که تا بتوانیم آموزش را گسترش دهیم.
در آن زمان مشکل این بود کـه نیروهای انقلابی دوآتشـه کار غیردولتی و خصوصی را تحمل نمـید و مـیگفتند همـه کارها حتما دولتی باشد. گفتند حتما امام(ره) اجازه دهد. ما بـه خدمت امام(ره) رفتیم، آمار دادم و گفتم کـه این کمبودها را داریم و به این چیزها هم نیـاز داریم. ایشان کـه خیلی از ما هوشیـارتر بود، فوری قبول د و حتی حرف ما نیمـهتمام ماند. من گفتم: در رفسنجان امیر حسین در بیمارستان اعضای بدن نمـیگذارند این کار انجام شود. ایشان گفتند: آن با من. گفتم : حتی پول به منظور شروع کار نداریم کـه یک اتاق اجاره کنیم، کـه امام(ره) یکمـیلیون تومان پول دادند که تا کار پیش برود. کار را شروع کردیم و من هم درون نماز جمعه توضیحی درون این رابطه دادم.
حضور درون انتخابات ریـاست جمـهوری سال ۱۳۹۲
در طول سالهای ۸۴ که تا ۹۲ انتقادات مردم نسبت بـه عملکرد بعضی از مسوولان درون قوای مختلف، بـه تدریج انباشته شده و نتیجه انتخابات واکنش مردم بـه نوع نگاه غیرواقعی بود کـه در داخل و خارج نسبت بـه ایرانیـان داشتند.
همـه ازنقش من درون انتخابات مـیگویند، اما این اتفاق کار مردم بود و باید اعتراف کنیم نقش ما نسبت بـه کار مردم خیلی کم است؛ چون بـه دنبال شخصیتی رفتهاند کـه مصداق تصورات و آرزوهای آنهاست.
در پاسخ بـه این سوال کـه «چه شد درون انتخابات نامنویسی کردید؟» ، حتما بگویم: درون ادبیـات خواندم کـه برای هر انسان «آنی» درون زندگی هست و به منظور من هم این «آن» درون عصر جمعه قبل از پایـان مـهلت نام نویسی حاصل شد کـه چرا حتما در مقابل این همـه درخواست و اصرار، استبداد رأی داشته باشم!!
آیتالله العظمـی بروجردی همـیشـه درون دروس خود جمله معروف «انّ لرّبکم فی ایّام دهرکم نفحات الی فتعرضواله» را مـیخواند و با تأکید بر «الفرص تمروا کالمرّ السحاب» مـیفرمود «مواظب لحظات باشید». من هم با استفاده از حالتی کـه فقط یک لحظه درون من احساس شد، ثبتنام کردم و از آغاز تمام اتفاقات را بـه خداوند واگذار کرده بودم.
تلاش به منظور احداث مترو درون تهران و کلان شـهر ها
آقای محمدنبی حبیبی ، دبیرکل حزب موتلفه اسلامـی کـه در سال 1362 شـهردار تهران بود ، درون این زمـینـه مـی گوید: « سال 62 کـه مسئولیت شـهرداری تهران را پذیرفتم، دعوا مفصلی وجود داشت کـه آیـا مترو درون تهران باشد یـا نباشد؟!! شورای انقلاب هم مصوب کرده بود کـه فعلا طرح مترو متوقف بماند. آقای هاشمـی درون آن دوران رئیس مجلس بود. من درون مذاکرات خصوصی کـه با آقای هاشمـی داشتم، فهمـیدم کـه ایشان کاملا موافق ایجاد مترو درون تهران هستند. بعد از جلسات متعددی کـه با آقای هاشمـی داشتیم، ایشان درون یکی از خطبه های نماز جمعه کاملا کارشناسانـه از احداث مترو درون تهران دفاع کرد. اولین مانع ما به منظور ساخت مترو هیـات دولت آن زمان بود کـه باید مصوبه شورای انقلاب را اجرا مـیکرد. از سوی دیگر مخالفین سرسختی هم درون داخل هیـات دولت وجود داشت کـه کار ما را با مشکل مواجه کرده بود. ما این مساله را بـه آیت الله هاشمـی گفتیم و ایشان هم درون یکی از جلسات دولت حضور یـافتند و با توضیحاتی کـه ارائه دادند، اعضای دولت را درون این زمـینـه متقاعد د. درون آن جلسه از دولت کـه 19 نفر حضور داشتند، 14 نفر رای موافق بـه پروژه مترو دادند و 5 نفر هم مخالفت د. بعد از موافقت دولت با پروژه متروی تهران، آقای منتظری یک نطق شدیداللحنی علیـه مترو ایراد کرد. ما بـه آقای هاشمـی گفتیم، ایشان هم یک وقت ملاقاتی از آقای منتظری گرفتند و ما هم رفتیم منزل ایشان و توضیحات خودمان را درخصوص مترو مطرح کردیم و در نـهایت هم آقای منتظری قانع شد.
پایـان جنگ 8 ساله عراق علیـه ایران
وقتی رفتیم حلبچه! آن قدر صحنـههای تکاندهنده درون آنجا دیدم کـه همانجا تصمـیم گرفتم و حتی آن را بـه آقای روحانی گفتم کـه مـیروم امام را قانع مـیکنم کـه جنگ را حتما تمام کنیم. من درون حلبچه دیدم زنی بچهاش را بغل کرده کـه تا از پلهها بـه پناهگاه برود، اما همانجا درون پلهها خشکش زده بود، تعدادی خانم را دیدم کـه به چشمـهای رفته بودند که تا دست و صورتشان را بر اثر سوختگی آب بزنند کـه همانجا خشکشان زده بود. بـه آقای روحانی گفتم اگر صدام دیوانـه چنین بمبی را درون تهران، شیراز و اصفهان بزند، چکار مـیخواهیم کنیم؟ وضع حلبچه وحشتناک بود. من آمدم و در باره وضیعت جنگ کـه امام هم قبلا از طریق فرمانده سپاه و نامـه دولت اطلاعاتی داشتند، صحبت کردم و گفتم کـه بهتر هست جنگ را تمام کنیم. امام گفتند: جواب مردم را چه بدهیم؟ گفتم: من بـه عنوان جانشین شما درون جنگ، پایـان جنگ و قطعنامـه را مـیپذیرم، نامـه مـینویسم، تعهد ایجاد مـیکنم؛ شما مرا بـه دادگاه بدهید. یک نفر محاکمـه و اعدام مـیشود، اما یک کشور نجات پیدا مـیکند و جوانان مسمان دو کشور اسلامـی کـه اکثریتشان هم شیعه هستند، بـه دست همدیگر کشته نمـی شوند. امام منطق کلام مرا قبول د ولی مسئولیت پذیرش پایـان جنگ را خود پذیرفتند.
تفسیر قرآن؛ تالیف «فرهنگ قرآن» و «تفسیر راهنما»
یکی از مـهمترین تصمـیمات آیت الله هاشمـی رفسنجانی بـه گفته خود، پژوهش و تفسیر قرآن بوده هست که سنگ نخست این بنای رفیع درون سالهای زندان بـه همت وی نـهاده شد. درون اولین جلد کتاب تفسیر راهنما ایشان نوشتند: «در آن زنـدان بـا ناگـواری هایـش بـه خاطـر انـس، الفـت و پیونـدی کـه بـا قـرآن پیـدا کـرده بـودم و شـور و نشـاطی کـه درون خـود احسـاس مـی کـردم، روزی چنـد بـار مضمـون » ایـن الملـوک و ابنـاء الملـوک« را بـر قلـب یـا زبـان مـی گذرانـدم. درون مراحـل نخسـتین، کتـاب تفسـیر درون اختیـار نداشـتم، ولـی پـس از مدتـی بـه تفسـیر مجمـع البیـان و بعـد از سـوره انفـال بـه تفسـیر المـیـزان نیـز دسـت یـافتـم. بعـد از نمـاز صبـح بلافاصلـه مشـغول مـی شـدم و تـا نزدیـک ظهـر فقـط بـه ایـن کار مــی پرداختــم... بــرای اســتفاده بیشــتر از وقــت و امکانــات محــدود زنــدان و تســهیل انتقــال فیــش هــا بــه خــارج، فیــش هــا، کوتــاه، مختصــر و اشــاره ای و متراکــم تهیــه مــی شــد و کار بدیــن منــوال پیــش مــی رفــت. ســرانجام دوران محکومـیتــم از 6 ســال بــه ســه ســال کــم شــد و مــن تصمـیــم بــه خـارج سـاختن فیـش هـا گرفتـم. کـم کـم ملاقـات هـا بـر خـلاف معمـول، کـه از پشـت بـا تلفـن بـود، حضـوری انجـام مـی گرفـت و مـن درون هـر مالقاتـی بـا نگرانـی و اضطــراب یــک یــا چنــد دفتــر را از زیــر عبــا بــه دســت همســرم درون زیــر چــادر مـی دادم و او بـا شـجاعت مخصـوص خـود خطـر را مـی پذیرفـت و از زنـدان بیـرون مــی بــرد. حــدود ده روز از ســه ســال محکومـیتــم مشــمول عفــو شــد و پیــش از پیـروزی انقـاب آزاد شـدم. مراحـل بعـدی تحقیـق و تدویـن ایـن تفسـیر درون مراکـز مختلفـی بررسـی و پیگیـری شـد و در نـهایـت بـه وسـیله مرکـز فرهنـگ و معـارف قـرآن وابسـته بـه دفتـر تبلیغـات اسـامـی تکمـیـل گردیـد.»
[مرکز اسناد آیت الله هاشمـی رفسنجانی در رفسنجان امیر حسین در بیمارستان اعضای بدن]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 20 Jul 2018 16:59:00 +0000